دانشآموزان مدارس ما به جای لذت دوران کودکی و فراگيری مهارتهای زندگی مجبورند برای گذراندن دوران تحصيلات عمومی و گرفتن مدرک، مسيری طاقتفرسا را آن هم غالبا با بی رغبتی طی کنند. اين در حالی است که در کشورهای توسعهيافته، فرد شادترين لحظات زندگی خود را در مدرسه می گذراند و نه تنها با مدرسه احساس بيگانگی نمی کند بلکه بخش عمدهای از زندگی اجتماعی خود را در آنجا تجربه میکند. سالهاست که بحث بازنگری در شيوه و نظام آموزشوپرورش، چه از نظر محتوای کتب درسی و چه از نظر ساختار و برنامههای آموزشی و اداری مطرح است، اما اين تغييرات گوناگون نتوانسته مدرسه را برای دانشآموزان به محيطی جذاب و مفيد و شاد تبديل کند.
در روایات مختلفى اولیاى الهى سفارش کرده اند: انسان مؤمن باید اوقاتش را سه قسمت کند:
۱- قسمتى براى عبادت و راز و نیاز با خداوند.
۲- قسمتى براى امر زندگى و رفع نیازها.
۳- قسمتى براى استفاده از لذتهاى روا و جایز و این سومى، کمک و یارى براى انجام وظیفه ها و مسؤولیت ها مى باشد.
پیشوایان معصوم دین از جمله رسول گرامى(ص) به عنوان الگوى همه ى مسلمانان، اصولاً یک انسان شاد بود. به طورى که همیشه لبخند بر لب داشت و اهل شوخى و مزاح بود. چه این که خود ایشان فرمود: انّى لأمزَحُ و لا اَقولُ الاّ حقّا همانا من از همه بیشتر شوخى مى کنم امّا جز حق چیزى نمى گویم.
البته آن حضرت در عمل هم این گونه بوده، به طورى که اگر مى دید یک نفر غمگین و افسرده است وجود مقدّس ایشان یا اهل بیت ایشان(ع) مى فرمودند: چرا غمگین و افسرده اى؟ بایک مطایبه و شوخى و شبیه طنز (نه آن طنزى که با تخریب فرد یا قوم خاصى، دیگران را بخنداند)، او را از حالت انقباض و گرفتگى دل، درمى آورند و یک انبساط خاطر و شرح صدرى در وجود او ایجاد مى کردند. لطفا به مورد زیر توجه کنید:
رسول گرام اسلام به پیرزنى فرمود: چرا این همه تلاش مى کنى؟ پیرزن ها به بهشت نمى روند و آن زن ناراحت شد و گفت: یا رسول الله! من به بهشت نمى روم؟ رسول خدا(ص) در حالى که مى خندید فرمود هیچ کس به صورت پیر وارد بهشت نمى شود، همه جوان شده و وارد بهشت مى گردند.
عواملی وجود دارد که بدون شک مانع ايجاد و نهادينهشدن نشاط و سرخوشی در دانشآموزان میشوند که می توان با شناخت و تعديل آنها اين دغدغه را برطرف كرد.
سنگين و حجيمبودن کتابهای درسی دانشآموزان در تمام مقاطع که علاوه بر ايجاد خستگی و ددگی دانشآموزان، عملا فرصتی برای آموزش عميق مطالب باقی نمیگذارد. محيط خشک و بدون جذبه مدرسه، ساختمان فرسوده و تزئينات و رنگآميزی نامناسب و نورگيرنبودن کلاسهای مدرسه، تدريس به شيوههای عموماً سنتی، معلممحوری، اام پذيرش بی چونوچرای دانشآموز، عدم تعامل دوجانبه معلم و دانشآموز در فرايند کلاس که موجب بیحوصلگی و خستگی زودرس میشود. رابطه غيرصميمی و خشک بين معلم و دانشآموز و اام به انجام تکاليف سنگين و بی توجهی به نظرات و احساسات آنها و مسئله تنبيه بدنی. همچنين از ديگر عواملی که موجب عدم رغبت دانشآموزان برای حضور در کلاسها و بیعلاقگی آنها به مدارس می شود، برگزاری کلاسهای صبح زود است که علاوه بر تأثيراتی که بر سلامتی بچهها دارد، آنها را از مدرسه بيزار میکند. همچنين ايجاد استرس و اضطراب ناشی از روشهای نادرست آموزشی و محيط مدرسه موجب بی انگيزگی دانشآموزان برای حضوری شاداب در مدرسه می شود.
براي دستيابی به تحقق آرمانهای مربوط به شادابسازی مدارس بايد تحولات جدی در نگرش مديران و مسئولان نظام آموزشوپرورش ايجاد كرد. در واقع شادابسازی مدارس را بايد در ابعاد ظاهری و ابعاد معنوی جستوجو کرد. با توجه به اينکه جامعه فردا را فرزندان امروز ما اداره خواهند کرد، اگر خوب تعليم بيابند و تربيت شوند جامعه نيز شاداب و منظم و خوشبخت و سالم خواهد بود. در غير اين صورت، هيچ اميدی نيست. براي اينکه سلامت جسمانی و روانی دانشآموزان حفظ شود، بايد سعي کنيم با شناسايی عوامل مؤثر بر شادی، موجبات تقويت عوامل مثبت و تقليل عوامل منفي مؤثر بر شادی را فراهم کنيم. از آنجا که شادی بزرگترها عامل مؤثر در شادی و نشاط کودکان است و اوليا و مربيان غمگين نمیتوانند فرزندان و دانشآموزاني شاد تربيت کنند، از اينرو با ارائه نظام اعتقادیبراي دستيابی به شادی، میتوان به افزايش شادی در ميان افراد جامعه کمک کرد. به اين ترتيب، مردم میتوانند تغييری مثبت در زندگی خود به وجود آورند، احساس پيشرفت و لذت در زندگی داشته باشند و به شادی و مسرت دائمی دست يابند و فقط در اين صورت است که می توانند شادی و مسرت را در وجود کودکان خود نيز پرورش دهند.
شادزيستن برای کودک به همان اندازه مهم است که تغديه خوب، محبتکردن و حفاظت از او اهميت دارد، زيرا سلامت روحی و روانی و فيزيکی و جسمانی او را تأمين می کند. نرخ شادی و خنده در مدارس ما بسيار پايين است. ميزان شيوع خنده و توسعه فضای فرحبخش در آموزشگاهها کم است. يکی از مشکلات هر جامعه غفلت از شادی و نشاط و در نتيجه افزايش بيماریهای مختلف روانی از قبيل اضطراب و افسردگی است. در گذشته به نظر می رسيد که وظيفه آموزشوپرورش توليد عدهای فارغالتحصيل است که فقط بتوانند امرار معاش کنند، اما امروزه کارکرد نظامهای آموزشوپرورش علاوه برکسب مهارتهای خواندن و نوشتن، کسب مهارت زيستن و حل مسئله و چگونگی رويارويی با چالشهای هزاره سوم را دربر دارد و سرلوحه تعليم و تربيت در يک جمله خلاصه شده است: شوق زندگی کردن را به دانشآموزان بياموزيم. ولی بايد معتقد باشيم که درحقيقت رشد پايدار ما در گرو شادی پايدار است. در دنيای پراضطراب و پرتلاطم امروز، آرامش و داشتن خيالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند. از امام باقر عليهالسلام نقل است: نزد خدا، عبادتی محبوبتر از شاد کردن مؤمنان نيست. با اين گواهی های روشن از آموزههای دينی و نيز سيره ائمه، چرا محيط مدرسه برای دانشآموزان که بندگان پاک و خوب خدا هستند و می توانند مؤمنان واقعی جامعه آينده باشند، محيطی شاد و بانشاط نباشد. مدرسه شاد می تواند شوق زندگی را به دانشآموزان هديه دهد.
روانشناسی به نام ديويد مايرز سلامت روانی فرد را در ميزان داشتن سرخوشی فرد میداند ومیگويد:سرخوشی نوعي احساس امنيت است.احساس اينکه زندگی به طور کلی به خوبی می گذرد». اين حالت خوشی و نشاط، آنی و زودگذر نيست و دارای دوام نسبتا پايداری است که بستگی به عوامل متعددی دارد.
دکتر ويليام فرای (استاد دانشگاه استانفورد) که تأثيرهای خنده و شوخی را بر سلامت جسمی و روحی به مدت سه سال بررسی کرده است، میگويد خنده در هر روز به اندازه ۱۰ دقيقه ورزش قايقسواری و پاروزدن برای کارکردن قلب و عروق بدن مفيد است. همچنين باعث تغيير شکل امواج مغزی و ضرب آهنگ تنفس می شود، از احساس درد می کاهد و ترشح هورمونهای مربوط به استرس را کاهش می دهد و با افزايش فعاليت سلولهای مدافع موجب تقويت ايمنی بدن در مقابل بيماری ها می شود.
معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظيم و برقرار میكند. چنانچه قرار باشد که روح دانشآموز پرورش و رشد يابد، بايد اين روند از روح معلم آغاز شود. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچيزی برای تقويت و مراقبت از روح دانشآموزان وجود خواهد داشت. معلمانی که حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمیتوانند ارائه كنند، آنان از لحاظ انتقال فکر با دانشآموزان هماهنگ نيستند و برای پاسخگويي به نيازهای دانشآموزان آمادگی ندارند. هر معلم بايد با توجه به هرگونه نقص در درک و دريافت دانشآموز بهعنوان نقصی در تدريس خود توجه و تلاش کند تا در خود توانايی کشف روشهای جديد را به وجود آورد. معلم بايد اين امکان را داشته باشد تا بهترين روش ممکن را انتخاب کند. هر درسی در ميان درسها از اهميت ويژهای برخوردار است و اگر شاگرد به ارزش آن درس آگاه شود، آن درس برايش معنیدارتر میشود.
درباره این سایت